به نام خدا خسته ام دوستان
به جان شما خستهام دوستان
... ز پا تا به سر ... یا به شکل دگر!
به دیگر بیان خستهام دوستان
هیاهو هیاهو هیاهو، سکوت
صدا بی صدا خستهام دوستان
زیادی زمین خورده و خاکیام
کمی بیهوا خستهام دوستان
ببخشید معذورم از شرح و بسط
که اصلاً چرا خستهام دوستان
مپرسید از ماجراهای من
من از ماجرا خستهام دوستان
هم از جانورهای آدم بزرگ
هم از بچهها خستهام دوستان
از این خرده لبخندهای مسی
و ایضاً طلا، خستهام دوستان
ز کوچکترین صیغهی فعل امر
برو! یا بیا! خستهام دوستان
جدا از خدا شاکیام از همه
که از ما سوی خستهام دوستان
من از نام تاریخی آزمون
چه بود؟ابتلا؟ خستهام دوستان
ز دنیای خالی ز شادی سرور
ز ماتمسرا خستهام دوستان
در آخر: پیامی که لو رفته است
من از ابتدا خستهام دوستان
از اکسیر و از بوته و زر شدن
و از کیمیا خستهام دوستان
از اصواتِ تخدیرِ عهدِ عتیق
ز هین! و هلا! خستهام دوستان
و هم از غزلهای ریملزده
ز شعرِ اِوا خستهام دوستان
ز فاضل نمایی به سبک جدید
لذا...هکذا...خستهام دوستان
نویسنده :سید حسن حسینی منبع:لایت مد